۲۰ مهر ۱۳۹۸ | خبری · یادداشت

نوزده مهرماه، زادروز دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

۱۹ مهرماه زادروز دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر، پژوهشگر و نویسنده مردمی و بزرگ عصر ما و استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران است.

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی

⁠۱۹ مهرماه زادروز دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر، پژوهشگر و نویسنده مردمی و بزرگ عصر ما و استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران است. ایشان عضو شورای تولیت و هیئت گزینش کتاب و جایزهٔ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار نیز هستند.
با گرامی‌داشت زادروز استاد شفیعی کدکنی و آرزوی سلامتی برای ایشان نامه‌ای را که سال‌ها پیش مرحوم دکتر زرین‌کوب خطاب به استاد شفیعی کدکنی نوشته‌اند در اینجا نقل می‌کنیم:

نامۀ دکتر زرین‌کوب خطاب به استاد شفیعی کدکنی

تهران، ۷ شهریورماه ۱۳۷۷
استاد شفیعی عزیزم، دوست بسیار گرامی
این روزها یک هفته تمام با دو مجموعه اخیر دیوان نورسیده آن عزیز ساعت‌هایی خوش داشته‌ام و به‌واقع بهره‌ای از عمر حاصل کرده‌ام. شعر، شعر جوهردار، شعر بی‌نقاب همین است. دست مریزاد دوست عزیز. از تعادلی که در اجزا و مجموع یک‌یک این اشعار به چشم می‌خورد لذت واقعی برده‌ام. خرسندم که شعر واقعی عصر ما در صاف‌ترین و درخشان‌ترین اشکال خویش شکفت و این آرزوی دیرینم برآورده شد.
حق آن است که کمتر دیده‌ام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایه‌ای عالی احراز کند. و خرسندم که این استثنا را در وجود آن دوست عزیز کشف کردم. شعر شما زبان واقعی عصری است که همه کس آن را، تمام آن را، فهم نکرده است. درباره تحقیقات ادبی که کرده‌اید حاجت تذکار نیست. انصاف نمی‌بینم که بی‌ مطالعه‌ای تطبیقی و دقیق، از روی شوق و احساس دعوی کنم که امروز یک شاعر واقعی بیش نیست؛ اما فحوای قول شاعر عرب را تصدیق می‌کنم که در این باب دعوی بسیار است و معنی بسیار نیست.
تاسف دارم که در این حال سختی و نالانی برایم ممکن نیست بر یک‌یک اشعاری که در این دو دیوان مایه تحسین یا موجب التذاذ خاطرم بوده است انگشت بگذارم. در این دو مجموعه که تقریبا همه گزیده است این کار برایم ممکن نیست با این حال نمی‌توانم برای یک دو نمونه زیبا هم که باشد از قطعه‌ای به نام «سفرنامه باران»، یا «غزلی در مایه شور و شکستن» یا قصیده «خروس» و مخصوصا از قصیده «بدرود» با نهایت اعجاب و تحسین یاد نکنم. راستی از «زمزمه‌ها» هم لذت بردم. آیا از سن و عادت بود یا از تازگی‌هایی که در آنها یافتم؟ آفرین بر آن طبع والا که قصیده «شادی ‌آغاز» را سرود که در این دو دیوان نیست و من آن را در این شماره بخارا خواندم. حد همان است سخندانی و زیبایی را. ایزد شعر به آن عزیز توفیق تمام بخشد. متاسفانه هنوز ستایش‌ها دارم که نالانی و بیماری امکان اظهار آن را در این اوقات به من نداد. شاد و پیروز زی دوست عزیزم.

با تجدید ارادت و درود، عبدالحسین زرین‌کوب


لینک کوتاه:

مشترک خبرنامه بنیاد افشار شوید تا از اخبار و رویدادهای جدید و برنامه های آتی بنیاد مطلع گردید.

با ما تماس بگیرید.