۳۰ بهمن ۱۴۰۱ | متفرقه

⁠ شاهنامه در ترازوی تاریخ (نگاهی به کتاب شاهنامه و پایان ساسانیان)

دکتر حامد مهراد

فصلنامه پاژ، س ۱۱، ش ۴۶، تابستان ۱۴۰۱

قرار گرفتن ساسانیان در یک نقطه عطف تاریخی، نقطه‌ای که تاریخ را به پیش و پس از اسلام تقسیم می‌کند، پژوهش درباره آن‌ها را به یکی از موضوعات مهم در همه زمینه‌ها تبدیل کرده است. فرزندان ساسان نه‌تنها به‌دلیل ماجراجویی‌های خود، فرمانروایی بر قلمرویی گسترده، سیاستی آمیخته با دیانت، ویژگی‌های فرهنگی متمایز و آنچه بر اشکانیان تحمیل کردند که به‌سبب پایان کار غم‌انگیزشان نیز همواره توجه مورخان را و البته آنان که دغدغه فلسفه تاریخ دارند، به خود جلب کرده‌اند. توأمان بودن فرجام ساسانیان با پایان شاهنامه، آخر شاهنامه را نیز به ماجرایی دراماتیک بدل کرده است.
پیش‌تر کسانی کوشیده بودند از ورای این روایت غم‌انگیز شاعرانه چشم‌درچشم تاریخ شوند، تاریخ را از دل حماسه بیرون بکشند و آن را با محک استناد و استدلال بسنجند. در مقابل نیز همیشه کسانی بوده‌اند که تنها در برابر ادبیت شاهنامه کلاه از سر بردارند. حالا اما زاگرس زند شاهنامه و پایان ساسانیان را منتشر کرده و بر آن است که اساطیر و پهلوانان فراانسانی، شگفتی‌ها و بزرگ‌نمایی‌ها «نمی‌توانند ستیز و تناقضی با تاریخی بودن متن داشته باشند».

شاهنامه_و_پایان_ساسانیان_حامد_مهراد

[شاهنامه و پایان ساسانیان: سنجش شاهنامه با منابع تاریخی از شورش بر خسروپرویز تا مرگ یزدگرد سوم، دکتر زاگرس زند، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰]


لینک کوتاه:

مشترک خبرنامه بنیاد افشار شوید تا از اخبار و رویدادهای جدید و برنامه های آتی بنیاد مطلع گردید.

با ما تماس بگیرید.