رونوشت راپرتی از محمدعلی فروغی در دست است که در دی ماه ۱۳۰۸ زمانی که دوره دوم ریاست شورای جامعه ملل را بر عهده داشته، از ژنو خطاب به اولیای امور در ایران نوشته و در آن به مسائل مورد بحث در جلسات شورا اشارههای خوبی کرده و در پایان این راپرت جداگانه به مسئله اقلیتها پرداخته و به حمایت دولت انگلستان از بعضی اقلیتها به قصد تفرقهافکنی نیز اشاره کرده است:
«امضاکنندگان عهدنامهها (بعد از جنگ بینالملل) تعهداتی نمودند مبنی بر حفظ حقوق اقلیتها که در زیردست اکثریت مظلوم نشوند، مثلا بتوانند مدارس و کلیسا و امثال این چیزها برای خود داشته باشند و زبان و دین و مذهب و آداب و اموال خود را بتوانند حفظ کنند و مستهلک در اکثریت ناهمجنس خود نشوند… ولی صورت قضیه در معنی این شده که دولی که دارای اقلیتها در خاک خود هستند مایلاند حتیالامکان آنها را محو کنند و ملت خود را متحدالشکل سازند، و اقلیتها برعکس سعی دارند برای دولی که برخلاف میل جزء آنها شدهاند زحمت بتراشند، و حفظ اعتدال بین این دو نظر بسیار مشکل میباشد، خاصه اینکه اقلیت هر مملکتی پشتگرمی به اکثریت مملکت دیگر دارد… در مملکت ما هم عناصر مختلفه هست… از سه عنصر مهم ترک و کرد و عرب نباید غافل بود و حاجت به تذکار نیست که مجاورت خوزستان یعنی اراضی عربنشین ما با عراق، و مجاورت کردستانها با عراق و ترکیه و مجاورت تمام شمال و شمال غربی ما (که بسیاری از سکنهاش ترکیزباناند) با ترکیه، و قفقاز و ترکستان موجب نگرانی بلکه مخاطره است… عنصر ترک خود را در همه جا دارد آراسته میکند. به استحکام دولت سویت هم برای سد تجاوزات آنها نمیتوان مطمئن و امیدوار بود. عنصر کرد را هم متأسفانه انگلیسها بدهوا کردهاند. اگر هم آنها نمیکردند سوء سیاست ترکها و اسباب و علل دیگر این نتیجه را میداد. عربها هم که دارند جانی میگیرند. پس اقلیتهای ما همه پشتگرمی و تکیهگاه پیدا میکنند… باید متوجه بود که هیچ دولتی ولو اینکه عناصرش متحدالجنس باشند استحکام پیدا نمیکند، مگر اینکه سکنهای که در تحت او واقعاند از حکومت خود راضی باشند. زور و قوه جبریه نمیتواند دولت را نگاه بدارد و اگر هم بدارد موقتی است و این اصل که در همه موارد صحیح است نسبت به اقلیتها صحیحتر و مسلّم شده است و چاره کار جز این نیست که دولت و حکومت و مأمورین دولتی با مردم عموما قسمی رفتار کنند که راضی باشند. مقصودم این نیست که نسبت به اقلیتها متملق باید بود و ضعف باید نشان داد، بلکه اولا باید آنها ببینند که دولت و مأمورین آنها را با سایر مردم به یک چشم نگاه میکنند، و یک عنصر را بر عنصر دیگر مزیت نمیدهند، و عالم عالم یگانگی است، ظلم و تعدی و اجحاف نباید ببینند، متعرض دین و مذهب و زبان و آداب و رسوم و ترتیب زندگانی مردم نباید شد، مگر مسئله چادرنشینی و ایلیاتی که البته باید به مرور و حسن تدبیر موقوف شود و رفع هر نقص و عیبی در زندگانی و عادات مردم هست و هر بهبودی که در احوال مردم لازم باشد باید به مدارا و بدون آزار و اذیت و حکم و زور و مزاحمت فراهم بشود و به تربیت و نصیحت و ترغیب و تشویق صورت بگیرد. اقدامات شدیده اگر هم پیشرفت کند بیاساس است و عاقبت ندارد و مفسده حاصل میکند. برای متحدالجنس نمودن ایرانیان بهترین کارها نشر معارف فارسی و ایرانی است، اما آن هم نه به طوری که محسوس شود که میخواهند آنها را فارسی کنند. مثلا بنده هیچ معتقد نیستم کسی ترکی یا کردی یا عربی حرف زدن را منع کند، فارسی گفتن را اجباری نماید. از حسن اتفاق ترکی و کردی هیچکدام زبان ادبی نیستند و اقلیتهای ما مایه ادبی و معارفی را ندارند و به سهولت در زبان و ادبیات و معارف فارسی مستهلک میشوند. اما زبان و ادبیات و معارف فارسی را هم باید ترقی داد. مدت چندین قرن تمام ممالک مجاور ایران از هندوستان و افغانستان و ترکستان و قفقاز و عراق و خاک عثمانی یعنی از دریای بنگاله تا دریای آدریاتیک جولانگاه هنرنمایی ایرانی بود به سبب هنرمندی ایرانیها و مخصوصا از دولت سر فردوسی و سعدی و مولوی و حافظ که هنوز هم اثرات آن در دنیا باقی است. سعدی و حافظ ساختن البته در قدرت کسی نیست و باید خدا بسازد، اما دولت و ملت ایران اگر درصدد ترقی معارف خود باشند و معارف قدیم را هم حفظ کنند مقصود حاصل میشود.
حاصل کلام این است که عناصر مختلف مملکت باید مشمول عدل و انصاف باشند و در رفاه و آسایش و اطمینان خاطر و سرفرازی زندگی کنند و هیچگونه داعی و محرک برای اینکه به سوی دیگری غیر از دولت متبوعه خود نگاه کنند یا به فکر استخلاص خود از آن دولت بیفتند نداشته باشند… ضمنا معارف ایرانی ترقی داده شود و به حسن تدبیر ترویج و بسط یابد.
برای تفصیل این مطلب نک: «در حاشیه ایرانشناسی ۴»، بخارا، شماره ۱۱۴، مهر-آبان ۱۳۹۵،ص ۱۸۱-۱۸۵
نظر محمدعلی فروغی درباره رفتار با اقلیتها در ایران
لینک کوتاه: