بنیاد دکتر محمود افشار، موقوفه‌ای است عام که هدف اساسی و منظور اصلی از بنیان نهادن آن توسط واقف، تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی در ایران می‌باشد.

وقفنامه‌ها

مقدمه وقف‌نامه به‌قلم واقف

این مقدمه را برای وقفنامه های خود می نگارم تا هدف اساسی و منظور اصلی را از بنیاد نهادن موقوفه ها بیان کنم. در ضمن می خواهم برخی از آرزوها و امیدهای خود را که بایسته نبود درون مواد بگنجانم در اینجا شرح دهم، تا اگر متولیان بعد از من شایسته بدانند، یعنی اوضاع و احوال روزگار خودشان بگذارد و لازم بشمارند، در حدود مواد همین وقفنامه ها در دستور کار این موقوفات قرار دهند. کوشش شده است که جهات شرعی، عرفی و قانونی، از کردنی و ناکردنی، تاآنجاکه پیش بینی شده رعایت گردد و احتمال اشکال یا اشکال تراشی که متأسفانه در کشور ما بسیار رایج است، کم شود.

اگرچه ماده ای بیش از اندازه کشیده و تفسیر شده به قصد این بوده است که هیچ گاه سوء تعبیر نشود. بااین همه، بیان بعضی توضیحات را که سزاوار نبود در متن یا مقدمه نگاشته شود در پایان وقف نامه یا آیین نامه های مربوط می آورم.

هرگاه میان یکی از ماده ها یا مجموع آن ها با یکی از توضیحات مقدمه یا موخره و آیین نامه ها یا همه آن ها تعارضی دیده شود، بدیهی است که درست و اصیل همان است که در مواد وقف نامه ها می باشد و اگر تفسیری لازم داشته باشد هر زمان با متولیان همان عصر است که طبق مقررات بنیادنامه همین اوقاف، شورای آنان تصمیم می گیرد.
مقصود دیگر از نگارش این مقدمه آن است که از یک سو نیک خواهان را به نیکوکاری تشویق و راهنمایی کنم و از سوی دیگر دولت را با وضع قوانین و مقررات سودمند مربوط به وقف و حسن اجرای آن ها برای پیشرفت همین منظور کمک بگیرم.

از خوانندگان محترم درخواست دارم که مقدمه را چیز زائد و خواندن آن را کار باطلی ندانند. در وقت فارغ و با حوصله تمام این را و وقفنامه ها را بخوانند و از درازی آن ها ناخوانده اظهار خستگی نکنند. شاید یک از ده منظورهایی که هست در یک از هزار خوانندگان اثر داشته باشد.

سبب بنیاد نهادن این موقوفات

دیری است که نگارنده را عقیده بر این است که هرکس باید به اندازه توانایی و در زمان زنده بودن خود یا دستِ کم به صورت وصیت و برای آینده کارهای نیکی بکند و شالوده های نیکوکاری بریزد که خیر و سود جامعه در آن ها باشد. این پی ریزی و انجام کار نیک را همه کسان در حدود گشایش مالی و درازی آرزو و امید و نیروی همت و کوشش خود می توانند بکنند.

دی ۱۳۳۷

فصل اول: املاک و رقبات موقوفه

ماده ۱: بعد از مقدمه  در تاریخ یازدهم دی­ماه ۱۳۳۷ نویسنده این سطور، دکتر محمود افشار، دارای شناسامه ۱۱۹۳۳ از بخش سه تهران، فرزند مرحوم محمدصادق افشار یزدی ساکن تجریش، باغ فردوس، املاک و رقبات زیر را برای صرف در امور خیر به­شرح مواد این دستورنامه وقف ابدی و دائمی نمود و صیغه وقف از ایجاب و قبول جاری ساخت. چون خود واقف نخستین متولی این موقوفات است

فصل دوم: تولیت و اداره امور موقوفات

ماده ۲: تولیت این موقوفات برای مدت عمر با واقف است. هیچ­کس یا مقامی را در این مدت از زمان حق مداخله و اعمال نظارت نیست مگر طبق همین وقف­نامه. پس از درگذشتن واقف یازده نفر اشخاص و صاحبان مقام­های رسمی نامبرده زیر یا افرادی که به­موجب همین وقف­نامه معَین می­شوند مجتمعاً متولی می­باشند و به­نام شورای تولیت امور موقوفات را زیر نظر خواهند داشت.

طبق مدلول قسمت اول ماده ۸۳ قانون مدنی تولیت قابل تفویض به غیر نیست، مگر از طرف متولی مقامی به معاون رسمی خود به­ شرح تبصره اول از ماده دوم.

پنج نفر صاحبان مقام رسمی: رئیس مجلس سنا (در صورت تعطیل همیشگی یا طولانی آن، رئیس مجلس شورای ملی)، رئیس دیوان عالی کشور، وزیر فرهنگ، وزیر بهداری، رئیس دانشگاه تهران (که متولیان مقامی نامیده می­شوند) و چهارنفر از دوستان ارجمند و عزیزم برای مدت عمر (که متولیان منصوص نامیده می­شوند)؛ اسامی سه نفر آن­ها که اکنون معین شده­اند به­ترتیب الفبا چنین است: جناب آقای سناتور حبیب­الله آموزگار (وزیر سابق فرهنگ)، جناب آقای اللهیار صالح (وزیر سابق دارایی، دادگستری و کشور) و جناب آقای دکتر محمدعلی هدایتی (وزیر دادگستری کنونی) که همگی پذیرفته­­ اند، و یک نفر دیگر که هرگاه مادام­الحیات یا به­ موجب وصیت از طرف واقف معین نگردید شورای تولیت طبق ماده ۱۴ همین وقف­نامه او را معین می­نمایند و دونفر از فرزندان واقف برای مدت عمر، یکی ایرج افشار است و نفر دیگر را، اگر زمان حیات یا به­ موجب وصیت­نامه از طرف واقف معین نشود، شورای متولیان طبق مواد ۱۳ و ۱۴ انتخاب می­نمایند.


ماده ۱: در تاریخ نهم بهمن ماه یک­هزار و سیصد و سی و هفت هجری شمسی نویسنده این سطور، دکتر محمود افشار، دارای شناسنامه شماره یازده­ هزار و نهصد و سی ­و سه از بخش سه تهران فرزند مرحوم محمدصادق افشار یزدی، به­منظور افزایش موقوفات موضوع وقف­نامه شماره ۳۳۶۵۶- مورخ یازدهم دی­ماه ۱۳۳۷ تنظیمی در دفترخانه پنجاه و پنج تهران املاک و رقبات وصف ­شده زیر را برای صرف در امور خیریه طبق مواد و دستور وقف­نامه نامبرده وقف ابدی و دائمی نموده و صیغه وقف از ایجاب و قبول جاری ساخت. چون خود واقف نخستین متولی این موقوفات است به همین عنوان آن­ها را به تصرف آورد و قبض و اقباض به عمل آمد. چون طبق وقفنامه نامبرده عده رقبات وقف­شده نوزده فقره شد، اکنون نیز که پنج مورد دیگر بر آن­ها افزوده می­شود شماره اسناد و رقبات را با ذکر ناحیه به­ طور مسلسل در دنباله شماره ­های پیش می­نگارد.

تبصره: کلیه حقوق و دعاوی و بقایا و مطالبات تا این تاریخ مربوط به رقبات مورد وقف متعلق به موقوفات است و حفظ و صیانت و تعقیب و استیفای آن­ها به عهده متولی خواهد بود.

ماده ۲: تولیت این موقوفات نیز مانند موارد وقف­ شده سابق و به­ شرح همان وقف­نامه در زمان حیات با واقف و پس از درگذشتن او با یازده نفر اشخاص و صاحبان مقام­های رسمی نامبرده زیر می­باشد:

رئیس مجلس سنا (در صورت تعطیل همیشگی یا طولانی آن رئیس مجلس شورای ملی)، رئیس دیوان عالی کشور، وزیر فرهنگ، وزیر بهداری و رئیس دانشگاه تهران (که متولیان مقامی نامیده می­شوند) و چهارنفر از دوستان ارجمند و عزیزم برای مدت عمر (که متولیان منصوص نامیده شده­اند) به شرح زیر:

جناب آقای سناتور حبیب­الله آموزگار (وزیر پیشین فرهنگ)، جناب آقای اللهیار صالح (وزیر پیشین دارایی و دادگستری و کشور)، جناب آقای دکتر محمدعلی هدایتی (وزیر کنونی دادگستری) که همگی سمت تولیت را پذیرفته­اند و یک نفر دیگر که هرگاه مادام­الحیات یا به موجب وصیت­نامه از طرف واقف معین نگردید، سایر متولیان او را طبق ماده ۱۴ وقف­نامه سابق انتخاب می­نمایند، و دو نفر از فرزندان واقف برای مدت عمر، که یکی ایرج افشار است، و نفر دیگر را اگر زمان حیات یا به­ موجب وصیت­نامه از طرف واقف معین نشود، شورای متولیان طبق مواد ۱۳ و ۱۴ وقف­نامه پیشین انتخاب می­نمایند.

ماده ۳: کلیه مواد وقف­نامه مورخ یازدهم دی­ماه هزار و سیصد و سی و هفت از تولیت و مصرف و غیره نسبت به این رقبات معتبر و جاری است و چنان می­باشد که تمام آن مواد در این وقف­نامه گنجانیده شده است.

­ماده ۴ و پایان: این وقف­نامه دوم در چهار ماده و یک تبصره است و پیوست وقف­نامه سابق می­باشد.

به تاریخ دوازدهم بهمن ماه ۱۳۳۷

برابر با بیست و دوم شهر رجب­المرجب ۱۳۷۸ قمری

دکتر افشار


ماده ۱: در تاریخ بیست ­و یکم تیرماه هزار و سیصد و سی و هشت هجری شمسی نویسنده این سطور، دکتر محمود افشار، دارای شناسنامه شماره یازده هزار و نهصد و سی و سه از بخش سه تهران، فرزند مرحوم محمدصادق افشار یزدی در تعقیب وقف­نامه­ های شماره ۳۳۶۵۶ مورخ یازدهم دی­ماه ۱۳۳۷ و شماره ۳۳۹۹۹ مورخ نهم بهمن­ماه ۱۳۳۷ تنظیمی در دفترخانه پنجاه و پنج تهران، املاک و رقبه­های وصف­شده زیر را برای مصرف در امور خیر عامّه، طبق مواد دستور وقف­نامه اول، وقف ابدی و دائمی نمود. چون خود واقف نخستین متولی این موقوفات است به­همین عنوان آن­ها را به تصرف آورد و قبض و اقباض به عمل آمد.

ماده ۲: تولیت این موقوفات نیز (به­استثنای آب طزرجان یزد که با وزارت فرهنگ است) مانند موارد وقف­شده سابق و به­شرح وقف­نامه اول در زمان حیات با واقف و پس از درگذشتن با یازده نفر کسان منصوص و دارندگان مقام­های نامبرده زیر می­باشد:

رئیس مجلس سنا (در صورت تعطیل همیشگی یا طولانی آن رئیس مجلس شورای ملی)، رئیس دیوان عالی کشور، وزیر فرهنگ، وزیر بهداری، رئیس دانشگاه تهران (که متولیان مقامی نامیده می­شوند) و چهار نفر از دوستان ارجمند و عزیزم برای مدت عمر (که متولیان منصوص نامیده شده­اند) به­شرح زیر:

جناب آقای سناتور حبیب­الله آموزگار، جناب آقای اللهیار صالح، جناب آقای دکتر محمدعلی هدایتی (که همگی سمت تولیت را کتباً پذیرفته­اند و پذیرش­نامه آنان پیوست همین وقف­نامه می­باشد) و یک نفر دیگر که هرگاه زمان حیات یا به­موجب وصیت­نامه از طرف واقف معیّن نشود شورای تولیت طبق ماده ۱۴ وقف­نامه اول انتخاب می­نماید و دونفر از فرزندان واقف برای مدت عمر، یکی ایرج افشار است و نفر دیگر را اگر زمان حیات یا به­موجب وصیت از طرف واقف معیّن نشود شورای تولیت طبق مواد ۱۳ و ۱۴ وقف­نامه پیشین انتخاب می­نمایند.

تبصره: نسبت به انتخاب اخلاف واقف مندرج در ماده ۱۳ وقف­نامه اول واقف را مطلقاً نظری به مفهوم­های (نسلاً بعد نسل) و (ذکور از ذکور) نبوده، بلکه شورای متولیان کمال آزادی را در انتخاب افرادی از خانواده واقف دارند که صلاحیت و علاقه­مندی آنان در نظرشان محرز باشد.

ماده ۳: در صورت تعطیل یا انحلال یک یا چند از مقام­های نامبرده بالا یا فوت یک یا چند نفر از متولیان منصوص و دیگر علت­های موجّه قانونی و عدم تعیین جانشین آنان شورای تولیت با بقیه عده انجام وظیفه می­نماید. در این صورت هم هیچ­گاه اکثریت آراء از چهار نفر نباید کمتر باشد.

ماده ۴: کلیه مواد وقف­نامه مورخ یازدهم دی­ماه ۱۳۳۷ از تولیت و مصرف و غیره نسبت به این وقف­نامه و رقبات معتبر و جاری می­باشد و چنان است که تمام آن مواد در این وقف­نامه گنجانیده شده است.

ماده ۵: رقبات مورد اسناد ثبتی ۱۷ و ۱۸ و فقره ۱۹ از وقف­نامه نوشته یازدهم دی­ماه ۱۳۳۷ و فقره ۲۷ این وقف­نامه که به تولیت وزارت فرهنگ برقرار گردیده، به­موجب همین ماده از طرف واقف به تصرف وزارت فرهنگ داده می­شود که از خانه و باغ نامبرده دبستانی به­نام مرحوم محمد افشار، برادر عزیزم، دائر نمایند.

ماده ۶: برای بی­درآمد نماندن سه قطعۀ زمین درۀ قشلاق شمیران به شماره­های ۲۲ و ۲۳ و ۲۴ مذکور در وقف­نامه دوم که بایر است، به­علاوه سه اطاقی که فعلاً تا اتمام ساختمان نو (در موقوفات تازه) در باغ موقوفات که برای سکونت خودم به قصد اداره امور موقوفات از نزدیک لازم است، هر ماهه مبلغ بیست هزار ریال از طرف واقف به صندوق موقوفات ریخته می­شود.

ماده ۷: نظر به اینکه پس از وقف کردن تمام باغ­ها و عمارت­های مسکونی لزوم داشتن محلی برای خودم در داخل موقوفات برای اداره امور و سرپرستی آن­ها از نزدیک ضرورت داشت و اعتباری برای چنین ساختمانی موجود نبود، از سرمایه خود مبلغ یک میلیون ریال به­عنوان اعانت به وقف به مصرف این ساختمان رسانیدم و آن را نیز مانند دیگر ساختمان­های واقع در باغ­های موقوفه وقف کردم و خود به­عنوان متولی موقوفه قبض و تصرف کردم. پس از این اگر حقوق مدیرعامل موقوفات مساوی با درآمد این ساختمان باشد، می­تواند به­جای حقوق در آن سکونت کند. اگر اضافه یا کسری دارد باید اضافه را به حساب درآمد موقوفات منظور و کسری را از درآمد موقوفات دریافت نماید. هم ممکن است در صورتی که شورای تولیت صلاح دانند این عمارت برای تکمیل بنگاه­های وابسته به­کار آید، در هیچ حال نباید برای استفاده بلاعوض اشخاص به­کار رود.

ماده ۸: حساب جاری که در بانک بیمه ایران باز شده به شماره ۴۶۴۷ می­باشد.

ماده ۹ و پایان: این وقف­نامه در نه ماده و یک تبصره تنظیم شده و پیوست وقف­نامه سابق می­باشد، و حق­الثبت به مأخذ چهارصد هزار ریال دریافت شده است.

ملاحظه: عطف به ملاحظه مندرج در انتهای وقف­نامه اول اینک که اصل سند مالکیت باغچه خانه طزرجان یزد رسیده است ثبت انتقال در ورقه مالکیت آن نیز منعکس گردید.

به تاریخ سیزدهم مرداد ۱۳۳۸

برابر با بیست و نهم شهر محرم ۱۳۷۹ قمری

دکتر افشار


ماده ۱: در تاریخ شانزدهم خرداد ۱۳۴۰ شمسی نویسنده این سطور، دکتر محمود افشار، دارای شناسنامه شماره یازده هزار و نهصد و سی و سه صادره از بخش سۀ تهران، فرزند مرحوم محمدصادق افشار یزدی پیرو وقف­نامه­های شماره ۳۳۶۵۶ مورخ یازدهم دی­ماه ۱۳۳۷ و شماره ۳۳۹۹۹ مورخ نهم بهمن ماه ۱۳۳۷ و شماره ۳۵۹۶۸ مورخ بیست­ویکم تیرماه ۱۳۳۸ تنظیمی در دفترخانه پنجاه و پنج تهران، املاک و رقبه­های وصف­شده زیر را برای مصرف در امور خیر عامّه طبق مواد و دستور وقف­نامه­های سه­گانه و این وقفنامۀ چهارم وقف ابدی و دائمی نمود.

چون خود واقف نخستین متولی این موقوفات است به همین عنوان آن­ها را به تصرف آورد و قبض و اقباض به­عمل آمد.

نظر به اینکه در وقف­نامه­های نامبرده شماره رقبات وقف­شده در ناحیه­های مختلف جمعاً بیست­وهفت مورد است، اکنون نیز چند فقره بر آن­ها افزوده می­شود. شمارش اسناد و رقبات را با ذکر ناحیه به­طور مسلسل در دنباله شماره­های پیش می­آورد. موارد جدید طبق این وقفنامه سه فقره است که واقع در ناحیه دوازده (شهرری) مبارک­آباد بهشتی می­باشد. [۱]

ماده ۲: تولیت این موقوفات نیز مانند موارد وقف­شده پیش در زمان حیات با واقف و پس از درگذشتن با یازده نفر کسان منصوص و دارندگان مقام­های نامبرده زیر می­باشد.

رئیس مجلس سنا (در صورت تعطیل همیشگی یا طولانی آن رئیس مجلس شورای ملی)، رئیس دیوان عالی کشور، وزیر فرهنگ، وزیر بهداری و رئیس دانشگاه تهران (که متولیان مقامی نامیده می­شوند) و چهار نفر منصوص برای مدت عمر که سه تن از آنان به ترتیب حروف الفباء که به­شرح زیر می­باشند و نفر چهارم طبق دستور وقف­نامه اول معیّن خواهد گردید، جناب آقای حبیب­الله آموزگار، جناب آقای اللهیّار صالح، جناب آقای دکتر محمدعلی هدایتی، و دونفر از فرزندان واقف ایرج و نادر افشار.

تبصره: در صورت انحلال یا تعطیل هر دو مجلس کسی که در غیاب مجلس شورای ملی قائم­مقام رئیس است برای اداره امور آن در شورای تولیت نیز شرکت می­نماید.

ماده ۳: کلیه دستورهای وقف­نامه­های سه­گانه نامبرده نسبت به این رقبات نیز معتبر و جاری می­باشد و چنان است که در این وقف­نامه نوشته شده باشد.

ماده ۴: وقف رقبات جدید به­منظور این است که در آینده بیمارستان و دبستان روستایی در آن­ها ساخته گردد و برای این منظور باید کمک و همکاری وزارت بهداری و وزارت فرهنگ و کسانی که ممکن است با هدف­های این موقوفات موافق باشند خواسته شود.

ماده ۵: با توجه به مواد ششم و هفتم وقف­نامه سوم مورخ ۲۱ تیر ۱۳۳۸ نظر به اینکه ساختمان مخصوصی که برای سکونت خودم به­عنوان متولی در عین موقوفات ضرورت داشت و پیش­بینی شده بود پرداخته گردید و از شهریور ۱۳۳۹ در آن استقرار یافتم، از آن تاریخ به بعد ماهی بیست هزار ریال اجرت­المثل توقفگاه خود به حساب موقوفات ریخته می­شود.

ماده ۶: در مواد ۳۷ و ۳۹ وقف­نامه اول اشاره شده بود که با گذشت زمان هرگاه عایدات موقوفات اجازه دهد، مدرسه ملی علوم اجتماعی و سیاسی و آکادمی ملّی زبان و ادبیات فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران و همچنین عمارتی برای کتابخانه و قرائت­خانه در محل موقوفات ساخته می­شود، نظر به اینکه محل ساخته بزرگ و مناسبی که کفایت هر سه منظور یعنی مدرسه، فرهنگستان و کتابخانه را فعلاً می­نماید از دارایی خود خریده و به­موجب وقف­نامه سوم وقف نموده­ام، برای این سه منظور تخصیص داده می­شود.

ماده ۷ و پایان: این وقف­نامه در هفت ماده و یک تبصره تنظیم شده و پیوست سه وقف­نامۀ پیش می­باشد و حق­الثبت به مأخذ چهارصد هزار ریال دریافت شده است.

تاریخ شانزدهم خردادماه ۱۳۴۰

برابر با بیست و دوم شهر ذی­حجّه ۱۳۸۰ قمری

دکتر افشار


آقای دکتر منوچهر ستوده استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه تهران در تاریخ هشتم آذرماه یک­هزار و سیصد و هشتاد و دو شمسی برابر چهارم شوال یک­هزار و چهارصد و بیست و چهار قمری معادل بیست­ونهم نوامبر دو هزار و سه میلادی طی وقف­نامه رسمی شماره  تنظیم­شده در دفتر اسناد رسمی ۲۵ تهران، شش دانگ عرصه و اعیان و اشجار باغ ده­هکتاری (به­مساحت ۹۴۹۸۸ مترمربع پلاک شماره ۸۱ فرعی از پلاک ۳۷۱ اصلی واقع در قریه گلور دهستان کلارآباد بخش دو شهرستان تنکابن (شهسوار) با کلیه ملحقات شرعیه و عرفیه را بدون استثناء و به­انضمام جریان­های آب و برق و گاز جاری و منصوب (در صورت وجود) و کلیه اسباب و اثاثیه موجود در مستحدثه آن را وقف موبّد شرعی و حبس مخلد قانونی نمودند تا از عواید مورد وقف الی­الابد برای منظورهای فرهنگی مصرح در وقف­نامه و ایضاً و عیناً برای همان مقاصد و اهداف فرهنگی و علمی و بهداشتی و پرورشی موقوفات دکتر محمود افشار که کلاً در «پنج وقف­نامه» مندرج است صرف و هزینه گردد.

بدیهی است تولیت و اداره این موقوفه مادام­الحیات برعهده جناب آقای دکتر منوچهر ستوده خواهد بود و پس از آن زمان شورای تولیت موقوفات دکتر محمود افشار بلافاصله تولیت را برعهده خواهد گرفت. نحوه اقدام شورا و نیز اداره و تمشیت امور اجرایی موقوفه در تمامی جهات به همان نحو و کیفیتی خواهد بود که در وقف­نامه­های دکتر محمود افشار مندرج است. مناسب است یادآور شود که آقای دکتر منوچهر ستوده به­مناسبت خدمات پژوهشی خود که مطابق با اهداف واقف این موقوفه بوده است دریافت­کننده هشتمین جائزه تاریخی و ادبی دکتر محمود افشار شده­اند.

اینک متن وقف­نامه ایشان از روی نسخۀ اصل برای آگاهی دوستداران زبان فارسی و علاقه ­مندان مباحث تاریخی و جغرافیایی در اینجا آورده می­شود.

 بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

وقف عام

سند شماره  دفتر اسناد رسمی شماره ۲۵ حوزه ثبتی تهران

 بِسمِ­الله الّرحمنِ الّرَحیم

هُوَالواقِفٌ. لَن مَا تَنالُو البَّر حَتّی تَنفَقُوا مِمّا تُحِبوُنَ وَ ما تُنفَقُوا مِن شَیٍء فَاِنَّ الله بِه عَلیمٌ. ۹۲ آل عمران، قرآن مجید

به تاریخ مذکور در ذیل سند، حاضر در دفتر گردید جناب آقای دکتر منوچهر ستوده فرزند خلیل به شناسنامه تهران ساکن سلمان­شهر، سه­راه سی­سرا، کوی نارنج، باغ آخر سمت چپ، روبه­روی دانشگاه آزاد اسلامی [استاد ارجمند و معلم عالی­قدری که پس از طی مدارج تحصیلی تا حصول عالی­ترین مقطع دانشگاهی همواره در کسوت عالی­جاه معلمی در مراکز علمی و دانشکده­های الهیات و ادبیات این سرزمین با فرهنگ و تمدن غنی و متعالی، عبادت­گونه به خدمت مشغول بوده و تا آن زمان که وضعیت جسمی معزی­الیه، به مدد شادابی و طراوت روحی متأثر از اشتیاق و شور و دلدادگی­اش به اعتلای فرهنگ این مرز و بوم آریایی، اقتضاء می­نمود با خلوص نیت تام و تمام و علاقه وافر و ای­بسا عشق محمود و ستودنی در خدمت مراکز دانشگاهی و افاضه به دانش­پژوهان عرصه ادبیات فارسی و تبیین و تحکیم تاریخ و جغرافیای این دیار کهن غایت اهتمام خویش را مصروف و عمر مبذوله را در پیرایش بوستان فرهنگ و زبان ایران زمین به­کار گرفت. کتاب­ها و رساله­ها و آثار مکتوب عدیده و پروردن دانشجویان علاقه­مند، با گذران عمری با مشی و سلوک ساده و معلمی، جملگی گواهی سترگ و شاهدی صادق بر صدق این گفته است. و در این مسیر بالندگی و پویندگی، هماره چشم به پیشگامان عاشق­دلی داشت که تمام هست مالی و حتی هست جسمی و روحی و فکری و قلبی خویش را جانانه و مخلصانه بر سر مقصود نهاده بودند تا با استواری، طریق پویندگی ادبیات و زبان فارسی و تاریخ و جغرافیای صحیح ایران عزیز را به رهروان صدیق هموار سازند، تا جایی که با عزت و سرفرازی جانشان به نوش شهد گوارای باروری و غنای فرهنگ و ادب فارسی و استقرار در جایگاه والا و بالندگی­اش بر قله­های رفیع حقه آرام و طمأنینه خاطر یابد و با غرور و خرسندی، نام و یادشان در زمره نگاهبانان غیرتمند و عزتمند این عرصه مبارک ثبت و ضبط گردد.

دکتر ستوده، دوست دیرین و کریم­النفس و پرمنزلتش دکتر محمود افشار یزدی را از جمله همان پیشگامان عاشق­دلی می­دانست که تا آخرین لحظه حیات و آخرین نفس، عمده هستی مادی خود را منضم به غایت توان و استطاعت جسمی و روحی خویش، در خدمت فرهنگ این کشور نهاد و با تأسیس و پی­نهادن بنیاد مبارک موقوفات دکتر افشار آمال پسندیده و خیرخواهی اکمل خویش را محقق ساخت تا پیشگامی و عاشق­پیشگی­اش به منصه ظهور رسد و متجلی گردد. و بدین­ترتیب به اراده قابل تحمید و تمجید آن رادمرد فرهنگ­دوست و اندیشمند ایران­دوست و در پی تنظیم و امضای چندین فقره وقف­نامه­های رسمی، من­جمله به شماره­های  و  و  دفتر ۵۵ تهران متضمن حبس و وقف ده­ها مورد املاک و مستغلات به­ویژه در تهران و یزد، و با تعیین شورایی جهت تولیت و اداره موقوفات و بنابر شروط و قیود و الزامات خاصه در کیفیت و نحوه تمشیت امور و نیز انفاق عام­المنفعه علمی و فرهنگی و بهداشتی و … بنیاد ارجمند و مبارکی بنیان نهاده شد تا به تصریح و تأکید بنیان­گذار «با فعالیت در عرصه چاپ، تصنیف و تألیف و ترجمۀ کتب و رسالاتی در خصوص لغت و دستور زبان فارسی و جغرافیای تاریخی و تاریخ صحیح و کامل ایران و تجدیدنظر عاقلانه در شعر و ادبیات فارسی، تمهید تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی فراهم گردد و با احیاء شعائر و سنن پسندیده باستانی کشور و ترویج مطالب و موارد اخلاقی و بهداشتی -با لحاظ ممنوعیت طبع و انتشار هر نوع کتاب و رساله مخل نظم اجتماع و اخلاق حسنه- موجب ترویج قسمت بی­آلایش ترقی و تمدن جدید گردد. و مآلاً نتیجه عمل به شرایط و موارد وقف­نامه به تقویت روح وحدت ملی و مخصوصاً کمک به تعمیم زبان فارسی در جای جای ایران آریایی بینجامد، بدان امید که با اصلاح اخلاق عمومی و امور اجتماعی، حس ایران­دوستی و درستکاری و فداکاری و همکاری و عدالت اجتماعی و وظیفه­شناسی در مردم ریشه بگذارد و حس خودخواهی و نادرستی و عمل یا لفاظی شخص­پرستی و مجاز و مزاج­گویی تضعیف گردد و سطح تمدن جدید در کشور ایران پهن­تر و برتر آید و مخصوصاً عقده حقارت ملی که در اثر قرن­ها ترکتازی بیگانگان یا سیاست­های استعماری قرن اخیر در ملت ایران تزریق و تلقین شده برطرف گردد.»

جناب آقای دکتر منوچهر ستوده با حمد و ثنای حضرت سبحان جلّت عظمته و با اظهار به اینکه بحمدالله آرزوی آن بزرگ­مرد در تأسیس و تکوین چنین نهاد ارجمندی و اعتلاء و اثرگذاری حقه در عرصه فرهنگ و ادب فارسی بدان­سان محقق شده که تا ابدالدهر برای ایران برقرار و ماندگار و در دل و ذهن ایرانیان به خیر و نیکی جاودان و نام و یاد مؤسس و بانی گران­مایه­اش در تاریخ و صحنه فرهنگ زرین این سرزمین به یادگار خواهد ماند و با تصریح به انگیزه خود در همراهی و همرازی با زنده­یاد دکتر محمود افشار در پوییدن طریق صلاح و بذل احسان و لطف بر هموطنان فرهنگ­دوست موطن عزیز و همخوانی و هم­آوایی در سرایش نغمه سبحانی انفاق و مکرمت «مِمّا تُحِبُّون» برای برتری و بلندپایگی فرهنگ و ادب و تمدن این سرزمین کهن، وفی­الجمله به قصد لبیک به ندای استظهار و سرود سراسری استفاضه و استحسان آن دوست خیرخواه نیکوخصال و پاسخ به استمداد فیض و احسان آن محسن فیاض و به شوق اجابت دعوت آن فقید عالی­مقام به حضور ممکنه دوستان و هم­وطنان در عرصه خیرات -علمی و فرهنگی و بهداشتی- و عمل به حسنات، که در جای جای متن وقف­نامه­های تاریخی آن مرحوم، به­ویژه در سند  مورد تصریح و اشاره قرار گرفته و با اذعان به نیت دیرین قلبی خویش و آمال همیشگی­اش به­عنوان خدمت­گزار کوچک فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی بر انجام خدمتی در خور و شایسته شأن رفیع و مرتبت والای فرهنگ و ادب فارسی و نیز جغرافیا و تاریخ غرورآفرین ایران آریایی (و البته به­قدر وسع) و ضمن اظهار اشتیاق تام و تمام از نصیب توفیق الهی بر تحقق خواسته­ای که سالیان دراز عطش اجرای آن را در سراچه دل برپا و بیدار داشته و نماد کامل آن را به تلویح و اشاره در متن وقف­نامه­های تنظیمی دوست بزرگوارش روان­شاد دکتر محمود افشار- مرد ارجمندی که صیت عشق و معرفتش به فرهنگ این سرزمین را بر مأذنه رفیع ادب و فرهنگ از ناقور صدیقان ادیب و مریدان فرهنگ و زبان فارسی این دیار کهن باید شنید- یافته بود.]

برسبیل سنت حسنه انتخابی همان دوست فاضل و ارجمند و تلقی عمل صالحه وقف به­عنوان «افضل خیرات و اکمل حسنات»، در حالتی با سلامت نفس و تن و صحت مشاعر و جسمی عاری از نقصان و با اختیار و شوقی به جد در سُوَیدای دل، ضمن اشاره به سابقه تملک خویش بر شش­دانگ یک قطعه زمین (اراضی جنگلی جلگه­ای) به مساحت نود و چهارهزار و نهصد و هشتاد و هشت مترمربع قطعه بیست­وهفت پلاک شماره هشتاد و یک فرعی تفکیک شده از پلاک سیصد و هفتاد و یک اصلی (۸۱/۳۷۱) واقع در قریه گلور دهستان کلارآباد بخش دو ثبت شهسوار (تنکابن) که طبق گواهینامه شماره  سرپرستی منابع طبیعی نوشهر و شهسوار ملی تشخیص و اعلام گردیده است، محدوده و مورد ثبت یک جلد سند مالکیت ۲۱۴۶ صفحه ۹ دفتر ۱۶ چاپی ۱۱۵۰۳۸/۲ صادره مورخه ۱۶/۲/۵۰ به­نام وزارت منابع طبیعی و انتقالی به واقف محترم با سند قطعی مشتمل به رهن شمارۀ  دفتر اسناد رسمی شمارۀ ۲ نوشهر که در مورخۀ ۲۵/۶/۸۱ فک رهن و در مالکیت ثابته وی مستقر گردیده، اظهار نمودند:

شش دانگ عرصه و اعیان و اشجار پلاک مرقوم با کلیه ملحقات شرعیه و عرفیه بدون استثناء و به­انضمام جریان­های آب و برق و گاز جاریه و منصوبه (در صورت وجود) و کلیه اسباب و اثاثیه موجود در مستحدثۀ آن را وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد قانونی نمودم تا از عواید مورد وقف الی­الابد برای منظورهای فرهنگی مصرح در وقف­نامه و ایضاً و عیناً برای همان مقاصد متعالیه و اهداف فرهنگی و علمی و بهداشتی و پرورشی موقوفات دکتر محمودافشار که فوقاً –به­تلویح- به فلسفه تشکیل و مبانی تأسیس این نهاد مبارک اشاره شده و در سند وقف اولیۀ شماره  (منضم به دو فقره وقف­نامه­های پیرو  و  دفتر ۵۵ تهران درج و احصاء گردیده (خصوصاً مواد ۲۵ و ۳۷)، صرف و هزینه گردد.

تولیت و اداره این موقوفه، مادام­الحیات این­جانب منوچهر ستوده با پراخت کلیه مخارج مربوط به باغ از هر حیث، برعهده خودم خواهد بود، به قید عدم لزوم مباشرت و با حق انتخاب وکیل و نماینده و یا همکار -ترجیحاً با جلب نظر مشورتی هیئت مدیره موقوفات دکتر افشار- و با پرداخت حقوق و دستمزد از عوائد موقوفه و با حق انصراف از حق تولیت انحصاری خود (واقف) و واگذاری امر تولیت به شورای محترم تولیت موقوفه افشار ولو در زمان حیات واقف و میزان حق­التولیه در این دوره به قرار بیست درصد (۲۰%) کل عواید این موقوفه خواهد بود. و آنگاه که روی در نقاب خاک کشیدم، شورای معظم تولیت موقوفات دکتر افشار بلافاصله تولیت را برعهده خواهد داشت.

نحوه اقدام شورا و اعمال تولیت و نیز اداره و تمشیت امور اجرایی موقوفه در تمامی جهات و موارد ایضاً و عیناً به همان کیفیتی خواهد بود که در مواد ۲ لغایت ۴۶ و تبصره­های مربوطه در وقف­نامه  از سوی مرحوم دکتر افشار به­عنوان یک دستورالعمل بنیادی و اجرایی درج و احصاء گردیده و فی­الحقیقه موضوع سند وقف حاضر از منضمات موارد احصایی در ماده ۱۹ وقفنامه و به منظور ازدیاد عواید موقوفات دکتر محمود افشار و بالنتیجه بسط و گسترش حیطه فعالیت­های خداپسندانه این نهاد مبارک در عرصه فرهنگ و ادب فارسی و انشاءالله در  امور بهداشتی و فرهنگی خصوصاً برای دانشمندان و دانشگاهیان است؛ و تنها چند تذکر -در کمال خضوع و از سر تمنا- دارم:

۱) بر تحقیق و اجرای مواد ۲۴ و ۳۶ و ۳۷ تأکید و علاقه خاص دارم و متمنی بذل اهتمام خاصه شورای محترم تولیت و سرپرست عالی و هیئت محترم مدیره می­باشم و هرگونه مساعدت به مؤسسات مذکوره مایه ابتهاج و خرسندی است تا شاید با ایجاد تأسیساتی باشکوه و مدرن و عالی به­ویژه برای نوجوانان و جوانان، این موقوفه -علاوه­بر جذبه پررونق برای دانشگاهیان و فرهیختگان- پناهگاه شایسته فرهنگی برای جوانان و جایگاه تعالی­بخش خودباوری و سدّی در برابر هرگونه تهاجم و اعمال غیرفرهنگی و نابخردی باشد.

۲) به­نظر می­رسد فصل چهارم وقف­نامه مزبور و مواد ۳۲ و ۳۳ متأثر از علقه عاطفی و روحی مرحوم دکتر افشار بوده و این­جانب هیچ علاقه و تأکیدی بر اولویت و تقدم انجام آن ندارم.

۳) اجرای مفاد ماده ۳۴ و اعطای جائزه به دانشمندان و شعرا و نویسندگان را بسیار بجا و مناسب و لازم می­دانم و امیدوارم که با اهتمام و توجه بیشتری پیگیری شود.

۴) در مورد رقبه موقوفۀ سند حاضر -با امید به امکان ابتیاع و انضمام رقبات و مستغلات دیگر- انتظار هست برای ماندگاری نام و یاد روان­شاد دکتر محمود افشار، آن بزرگ­مرد نیک­سگال و خیراندیش و نیز جلب دعاگویی و طلب مغفرت برای این حقیر، اقدامی مقتضی و درخور از سوی شورای محترم تولیت و مدیریت موقوفه، مناسب تذکره برای پایندگی نام و یاد معمول گردد.

۵) حالیه بنابه مقتضیات قانون در مورد اینکه این­گونه اراضی، با کشت و زرع و فروش محصولات به استیفای عوائد از موقوفه حاضر مبادرت می­شود، لیکن هرگاه مقررات جاریه مملکتی اقتضاء نماید، در راستای بهره­وری و استیفای هرچه فزون­تر از این موقوفه و البته بنابر صلاح­دید و تصویب متولی یا شورای محترم تولیت (به­نحوی که در ماده ۱۸ وقف­نامه استنادی تصریح شده است)، ایجاد مستحدثات و عمارات اعم از مسکونی و اداری و تجاری و یا خدماتی و به­ویژه در مورد فعالیت­های فرهنگی ولو از طریق استفاده از تسهیلات بانکی و غیره، ممکن گردد در استفاده از عرصه و اعیان و مستحدثات این موقوفه، دانشگاهیان و فرهنگیان همواره از امتیاز خاصه برخوردار خواهند بود.

۶) کمک به مؤسسات فرهنگی و بهداشتی عام­المنفعه و غیرانتفاعی -علاوه­بر اهداف بنیادی موقوفات دکتر افشار- از مواردی است که هم مدنظر مرحوم دکترافشار بوده (ماده ۲۴ وقف­نامه) و هم این­جانب علاقه و اشتیاق خاصی بر مساعدت به این نوع مؤسسات و صرف بخشی از عوائد در این راه خیر عام­المنفعه دارم، لذا به شرط عدم مغایرت با منظور و هدف موقوفات افشار، متولی (واقف) و شورای تولیت (پس از حیات واقف) می­تواند حداکثر تا بیست درصد (۲۰%) از عوائد خالص در این موقوفه را در این راه مصروف و الباقی در جهت اهداف بنیادی موقوفه صرف می­گردد.

انجام همۀ این موارد و در همۀ احوال بنابه اقتضای زمان در هر عصر و دوره­ای و مصرحاً برحسب تشخیص و صلاح­دید شورای محترم تولیت وقت و صرفاً به منظور بهره­وری هرچه بیشتر و جلب منافع و عوائد فزون­تر است تا انشاءالله برای پیشبرد اهداف موقوفات دکتر محمود افشار به­کار گرفته شود و در چاپ کتاب­هایی که مربوط به سرزمین ماوراءالنهر و قلمرو فرهنگ ایرانی است تأکید دارم و کتبی که از محل درآمد موقوفه این­جانب به چاپ خواهد رسید با نام گنجینه بخششی منوچهر ستوده انتشار یابد. فمن بدله بعد ماسمعه فانما اثمه علی­الذین یبدلونه ان­الله سمیع علیم (۱۸۱، بقره، قرآن مجید)

صیغه صحیحه شرعیه وقف، ایجاباً و قبولاً، به جمیع مراتب و شرایط و موارد مندرج در این سند (و وقف­نامه استنادی   دفتر ۵۵ تهران) جاری گردید. با توجه به نوع وقف که بر مصالح عامه است، واقف محترم که خود متولی است به قبض وقف مبادرت نموده، فلذا با تأکید بر انجام تحویل و تحول و قبض و اقباض معموله، مالکیت واقف محترم بر مال موقوفه الی­الابد زائل و به تصرف وقف داده شد، مضافاً به اینکه اداره محترم اوقاف و امور خیریه (شمیران) طی نامه شماره ۸۵۲۷/۱/الف- ۲۸/۸/۸۲ موافقت و قبولی خود را اعلام و آقای سیدحمید میرمسعودی لنگرودی فرزند سیدصادق به شناسنامه  لنگرود ساکن تهران، تجریش -فناخسرو، پلاک ۳۵، اداره اوقاف شمیران- به­نمایندگی ذیل سند و ثبت مربوطه را امضاء می­نماید.

مستندات تنظیم این سند، اعلامیه  ثبت تنکابن، گواهی مالیاتی ۵۰۰۹- ۲۰/۲/۸۲ و ۲۱۴۳۱- ۱۲/۸/۸۲ دارایی عباس­آباد، گواهی ۲۵۶۰- ۲۲/۲/۸۲ کشاورزی تنکابن تمدیدی لغایت ۱۰/۱۰/۸۲، گواهی ۸۷/۴۴۶ ۴۵/۱۸الف- ۱۴/۸/۸۲ منابع طبیعی نوشهر و نامه شماره ۸۵۲۷- ۲۸/۸/۸۲ اداره اوقاف شمیران می­باشد.

شماره اوراق مصرفی این سند  و  و  سری الف/ ۸۲ می­باشد. قبض هزینه بانکی به شماره ۶۹۶۵۲۵ به بانک ملی پردیس ونک واریز، و قبض رسمی حق­التحریر و بهای اوراق شماره ۵۳۴۵۴۲ به­مبلغ ۳۰۵۶۵۰ ریال صادر و تسلیم گردید.

بالاقرار منافع ملک قبلاً به کسی واگذار نشده است. مع­هذا به سائقه احتیاط می­نگارد که در صورت وجود محتمل هرگونه حقوق مقرره، به هر نحو و کیفیت، برای غیر، موقوفه در مقام جانشینی مالک و واقف، ملزم خواهد بود. توضیحاً محل مورد وقف، به نشانی واقف (صدرالذکر) است.

به تاریخ هشتم آذرماه یک­هزار و سیصد و هشتاد و دو شمسی برابر چهارم شوال یک­هزار و چهارصد و بیست و چهار قمری و معادل بیست­ونهم نوامبر دوهزار و سه میلادی.

(محل امضای واقف و نماینده اوقاف)









مشترک خبرنامه بنیاد افشار شوید تا از اخبار و رویدادهای جدید و برنامه های آتی بنیاد مطلع گردید.

با ما تماس بگیرید.